آقای وزیز آیا تا به حال جایی از بدنت با آب جوش یا آتش مستقیم و یا ساده تر بگویم با بخار کتری سوخته که مجبور شده باشی سوزش و تاول ناشی از آن سوختگی را چند روز تحمل کرده باشی !؟
یا خدای نا کرده فرزندت دچار سوختگی شده که با دیدن بی قراری هایش ، آرام و قرارت نیز رفته باشد ؟
آقای وزیر اصلا می دانی درد چیست ؟
جناب وزیر آیا تا به حال در انتهای درد و ناراحتی و غصه ، همان جایی که نیاز به توجه و دلسوزی و محبت دیگران داری مورد بی محلی و بی توجهی قرار گرفته و بغضت ترکیده و زده ای زیر گریه ؟
این ها را می پرسم چون می دانم بچه های سوخته ی شین آبادی را به اتاقت راه نداده ای و اجازه ی گفتگو را برایشان صادر نکرده ای. شنیده ام ساعت ها بیرون اتاقت نشسته اند و تو سر آخر با کمک عمو پلیس های مهربان آن ها را از وزارتخانه بیرون رانده ای
جناب وزیرچند دقیقه صحبت با آن بچه های مظلوم و درد کشیده که همه ی دردشان به خاطر بی کفایتی و بی توجهی نظام آموزشی کشور به وضعیت تحصیل و امکانات تحصیلی فرزندان این مرزو بوم است از شما چیزی کم نمی کرد اما مطمئنا برای کاهش سوزش و دردهای دانش آموزان شین آبادی بسیار موثر بود
آقای وزیر لطفا بفرمایید کودکان این سرزمین درس مهربانی و عطوفت و گذشت را چگونه و از چه مرجعی باید بیاموزند وقتی حتی برای شنیدن درد دل های کودکانه شان گوش شنوایی نیست و با بدترین شکل با آن ها برخورد می شود
جناب وزیر جهان جای عجیبی ست و گاهی حوادث را باز سازی شده و عینا مثل همان حادثه ی که عمدا نسبت به آن بی توجه بوده ایم ، برای خود ما نیز تکرار می کند . لطفا مراقب خشم طبیعت و کائنات و البته خدای مهربانی که دراین نزدیکی و حواسش به همه چیز و همه کس هست ، باشیم