اختصاصی پستچی نیوز – زن جوان ، پیاده در حالی که دست کودک خردسالش را در دستش گرفته و او را دنبال خود می کشد از این بنگاه به آن بنگاه تا پایش را داخل می گذارد و از او می پرسند چه قدر پول برای رهن داری هنوز داخل نشده نا امید برش می گردانند.
خورشید بی رحمانه می تابد و گرما و خستگی هم او و هم بچه اش را که حالا به گریه مانتوی مادرش را می کشد کلافه کرده است .
بنگاهی با انصافی وقتی وضعیت آشفته ی زن و بچه اش را می بیند به او می گوید کمی داخل مغازه بنشین تا خنک شوید . ازآاب سرد کن مغازه لیوانی آب دست بچه می دهد و می گوید شوهرت چه کاره است دختر جان . زن که خودش هم یک لیوان آب سرد را یک جا سرکشیده است خودش را اندکی جمع و جور می کند و می گوید شوهرش مدتی ست که به دلیل ورشکستگی کارخانه بیکار شده است و من نیز مداد رنگی ، دفترو خودکار می برم به مدارس و می فروشم و از وقتی که کرونا آمده من هم دیگر نمی توانم درست و حسابی کار کنم .
بنگاهی می پرسد پس الان چگونه زندگی تان می گذرد. زن با خجالت سرش را پایین می اندازد و می گوید شوهرم بعضی روزها روز مزدی سر کار می رود اما هر روز کار ندارد و زندگی مان به سختی می گذرد.
صاحب خانه بهانه آورده که می خواهم خانه را تعمیر کنم و فعلا قصد اجاره ندارم اما از بنگاهی سر کوچه شنیدم که خانه را دو برابر برای اجاره گذاشته است.
مرد می گوید چرا از وام حمایتی مسکن استفاده نمی کنید که به ناگاه بغض زن می ترکد و در میان هق هقش می گوید مگرکسی که وضعیتش به این جا رسیده کسی هم به خودش جرات می دهد که برایش ضمانت کند !؟
مرد از سوالش پشیمان و خجالت زده می شود و نمی داند دیگر چه بگوید.
از جایش بلند می شود و می گوید دختر جان یک شماره این جا بگذار اگر موردی پیدا شد که با پول شما جور درآمد حتما به شما زنگ می زنم.
زن شماره را می دهد وناامید و آزرده بیرون می رود.
حالا هم گرما بیشتر شده هم پاهای زن جوابش کرده و هم بچه دیگر برای ادامه راه همکاری نمی کند . زن احساس می کند دیگر نمی تواند ادامه دهد. برای هرتاکسی که دست تکان میدهد زیر پایش توقف نمی کنند. به ناچار بچه را بغل می کند و در حالی که اشک پهنای صورتش را پوشانده ، تصمیم می گیرد مسیری را دوباره پیاده برود تا به ایستگاه برسد.
این زن نماد همه ی خانه به دوشانی ست که سال به سال نه تنها از صاحب خانه شدن بلکه از داشتن یک سقف استیجاری امن توام با آسایش و آرامش محروم می شوند.
نماد بی عدالتی ، فقر و تنگدستی و البته تورم . فقری که قرار بود با عوض شدن دولت ریشه کن شود و تورمی که قرار بود به صفر برسد.
اما به راستی مقصر این همه لجام گسیختگی در بازار مسکن و خانه به دوشی مردم کیست !؟
چه کسی پاسخگوی عدم موفقیت طرح هایی ست که حتا نه به مرحله ی اجرا رسیده اند یا اگر هم رسیده اند پیشرفتی نکرده و نه حتا توانسته اند مثل لااقل مسکنی باشند برای حل مقطعی مشکل مسکن!
دیگرنه به طرح مسکن ملی می شود امیدوار بود نه طرح حمایتی اجاره ی مسکن ،هیچ نظارتی هم بر بهای اجاره ها نیست . بنگاهی ها صاحب خانه ها را تشویق می کنند که مستاجران قبلی را از خانه شان بلند کنند تا خانه را برایشان به دو یا سه برابر اجاره بدهند
از طرفی صاحب خانه هم فکر می کند هر چه اجاره ی بیشتری بگیرد فشار کمتری را بابت تورم تحمل می کد. این وسط دلالان مسکن هم از معامله های گران تر درصد بیشتری می گیرند و مردم می مانند با خانه به دوشی هر ساله و سقف متزلزلی که فکر می کنند ممکن است سال بعد همان را هم نداشته باشند.