«سمفونی مردگان» برجستهترین و شناختهشدهترین اثر عباس معروفی است. این اثر داستان خانوادهٔ تاجری اردبیلی را روایت میکند، خانوادهای که بدبختیهایشان تمامی ندارد. رویدادهای کتاب همزمان با جنگ جهانی دوم و اوضاع بهشدت آشفتۀ کشور و مردم رخ میدهد.
کتاب از چهار موومان تشکیل شده است که هرکدام از زاویۀ دید متفاوتی روایت میشوند. شخصیتپردازی قوی از ویژگیهای بارز کتاب است. خواننده بهراحتی با شخصیتها ارتباط برقرار میکند و همذاتپنداری میکند. عشق، اثرات مخرب جنگ، جهل و ناآگاهی جامعه، حسادت و برادرکشی از شاخصترین موضوعاتی است که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
غم و بدبختی در این کتاب پایان ندارد. اصلا نویسنده قصد ندارد که ماجرایی را شروع و در جایی تمامش کند. او در صفحهبهصفحۀ کتابش روایت دردی را آغاز میکند که انتها ندارد. او درد را بهقدری تأثیرگذار به مخاطب نشان میدهد که حتی چند روز بعد از اتمام کتاب میتوان غمِ ناشی از روایت او در این کتاب را حس کرد. این همان چیزی است که هنر نویسندگی عباس معروفی را نشان میدهد.
«به درختهای خشک پیادهرو خیره شد .برف شاخهها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما میشکستشان. آدمها هم مثل درختها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانههای آدمها وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد. بدیاش این بود که آدمها فقط یک بار میمردند و همین یک بار چه فاجعۀ دردناکی بود.» (ص۱۷)
***
«من نمیدانم آیا مادرش هم او را بهاندازۀ من دوست داشت؟ آیا کسی میتواند بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟ آدم پُر میشود؛ جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند؛ نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نشود.»