زنم با لباس هایش غیب شده
فقط دو جوراب به جا گذاشته و برسی که پشت تخت افتاده
باید جوراب های خوشکلش را نشانتان دهم
و این موی سیاه سفت را که لای دندانه های برس گیر کرده
جوراب ها را در کیسه زباله می اندازم
برس را نگه می دارم و استفاده می کنم
فقط تخت است که غریب افتاده و نمی شود بی خیالش بود…