اختصاصی پستچی نیوز – ژیلاطبسی
نمی دانم شما که این گزارش را می خوانید ، صرف نظراز این که مثل من وشهروندان دیگر ازافراد معمولی و عادی این شهرهستید یا یک مسئول خوش شانس که همای سعادت روی شانه تان نشسته وبعضی هاتان ناگهان یک شبه شده اید یک مسئول بلند مرتبه وهی ارتقا پیدا کرده اید و هی خوش به حالتان شده است و به واسطه ی نوع زیست خود ، چه قدراین روزها مستقیم یا غیرمستقیم با مشکل زباله مواجه هستید !؟
صمیمانه تربپرسم آیا علاوه بربوی تعفن رودخانه ها که دارد خفه مان می کند به خاطرنبود مخزن زباله و یا جا به جایی آن ها درمحل زندگی تان هم هرروزبا چهره ی زشت ولو شدن زباله ها درمحل زندگی خود رو به رو می شوید یا نه ؟ آیا مثل من وقتی بعد ازمدت ها یک مخزن زباله را سرکوچه تان دیدید ، انگاری دنیا را داده باشند به شما ذوق می کنید وخوشحالی تان را به همه نشان می دهید یا برایتان فرقی نمی کند !؟
من که فکر می کنم حتی برای جمع آوری زباله هم این روزها مثل خیلی از مسائل دیگر، عدالت رعایت نمی شود !
با سراوان کاری ندارم . خیلی خیلی بزرگ است. اصلا شاید حل کردن آن معزل درمخیله ی بعضی ازمسئولین انتصابی وانتخابی هم نگنجد چون خود و خانواده شان که کهیرهای پوستی ازسرشیرابه زباله ها و گزش حشرات نزده اند و به انواع بیماری های لاعلاج دچار نشده اند وبه هردلیل اراده ای هم برای حلش ندارند!
بیایید اصلا برگردیم به همین معضل کوچک محله ی خودمان . نیک می دانم نه خودم حوصله ی درازه گویی دارم نه شما حوصله ی خواندن متن های طولانی را.
راستی حوصله مان را چه شده است !؟
باران می بارید تماس گرفتم ، اوه ببخشید مگرکسی هم وقت دارد به تماس مان جواب بدهد !؟
این بارحتی امتحانش هم نکردم . از خواب بیدارشده بودم ؛ چه کیفی داشت خوابیدن با صدای باران با آن شرشرش که نگو. خلاصه حریف ذهنم شدم به مدیرعامل پسماند شهرداری رشت پیام دادم که می آیم ورفتم.
در اتاق وی چند نفری آشنا مرا دیدند ، شاید یکم آشناترازآشنایی های مجازی این روزها
یکی شان با تعجب گفت : عه خانم طبسی اینجا چه می کنی !؟ و من که مثلا رفته بودم حق خودم واهالی مظلوم محله را که همانا مخزن زباله ای بیش نبود ، بگیرم گفتم :
زباله آقا ، زباله امان مان را بریده است ! شما با زباله چه می کنید؟
جناب مدیرعامل هم که مرا نمی شناخت – دروغ چرا- چندباری استوری هایم را گویا دیده بود یکی را هم برایش فرستاده بودند ازقرارو گفت قبل ازهرچیزی خودتان را معرفی می فرمایید لطفا ؟
مانده بودم چه بگویم . راستش یک روزهایی خبرنگارو روزنامه نگار بودن یک جور مزیت محسوب می شد . یک جور افتخار. مثلا می توانستی بادی به غبغب بیندازی و خودت را معرفی کنی تا مسئول موردنظرحواسش را بیشترجمع کند.
باز هم بگذریم . گفتم داریم خفه می شویم و چرا کسی به مردم و مشکل زباله که جمع آوری و دفع اصولی و درست آن جزو حداقل های حقوق شهروندی ست توجه نمی کند !؟
گفتم از سر صبح تا شب از هر کوچه و خیابانی که رد می شویم کلی زباله رها شده را زیر تیرهای چراغ برق، کنار دیوارها و گوشه ای از خیابان می بینیم درحالی که موش ها و گربه های خیابانی هم هرکدام به نوعی درانتشار آلودگی نقش دارند و چندش آوراست دیدن موش های ریز و درشت در جای جای شهر!
گفتم چرا مخزن زباله نیست وماشیه های حمل زباله همش در حال جا به جا کردن این مخازن هستند !؟
حالا این شما و این هم جواب های جناب مدیرعامل سازمان پسماند شهرداری رشت که فکر می کنم دلش ازدل من شهروند پرترو شاید دستش خالی ترهم هست ازدست های خالی من !!!
مدیرعامل سازمان پسماند شهرداری رشت گفت :
شهررشت درحال حاضر ۱۸۰۰ مخزن زباله دارد وهمین الان که داریم با هم صحبت می کنیم طبق کارکارشناسی وعلمی جهاد دانشگاهی که سال ۹۰ انجام شده ، شهررشت باید درآن سال ۱۱ هزارمخزن زباله می داشت واین درحالی ست که محدوده ی قانونی شهررشت تقریبا نصف الان بود یعنی الان بعد ازاین که طرح تفضیلی جدید شهر، طی سال های ۹۶ تا ۹۹ ابلاغ شد ، محدوده ی شهررشت بسیار گسترش یافت.
حالا اگر بخواهیم براساس تحقیقات سال ۹۰ هم صحبت کنیم باید ۱۱۰۰۰ مخزن زباله داشته باشیم که نداریم.
وی با بیان این که امروز قیمت هرمخزن بین حداقل چهارونیم تا شش میلیون تومان است افزود :
ما نمی دانیم الان کجای داستانیم نه مخزن داریم ، نه نداریم و در عالم برزخ به سرمی بریم . یعنی وضعیت ما وضعیت شترگاو پلنگ است !
قطعا سوال افرادی که این متن را می‌خوانند این است که لااقل بگویید با خودتان چند چندید !؟
وی گفت : من معتقدم اگرحداقل ۵۰میلیارد تومان پول نمیتوانیم اختصاص دهیم تا مخزن زباله بخریم ، بهتراست مثل کشورهای پیشرفته دنیا ، مانند ژاپن یا نه همین اصفهان و یزد خودمان مخازن زباله موجود را جمع کنیم وازشهروندان بخواهیم که دریک ساعت مشخص زباله هایشان را بیرون بگذارند تا ما بتوانیم دردوالی سه ساعت همه زباله ها را جمع آوری کنیم.
وضعیت موجود باعث شده مردم زباله هایشان را درهرساعتی که دلشان خواست بیرون بگذارند و وضعیت شهر بشود همینی که داریم می بینیم وعملا درهر ۲۴ ساعت ما درسه مرحله زباله را ازسطح شهرجمع آوری میکنیم که این موضوع ضمن اینکه بشدت فرسایشی است ، موجب شده شاهد همیشگی زباله درمعابرباشیم.
ما چاره ای جز این نداریم که یا مثل تهران تعداد زیادی مخزن بخریم و درهمه مناطق بگذاریم یا به روشی که گفتم زباله ها را جمع آوری کنیم .
وی با بیان این که ما هیچ خروجی مناسبی با وضعیت فعلی درزمینه جمع آوری زباله نداریم ، افزود :
وقتی اجرای این طرح هم درخارج از کشوروهم چند استان ازکشورما موفق شده است درگیلان هم حتما می تواند اجرایی شود. ما داریم درمورد رشت صحبت می کنیم مردمی با این قدمت فرهنگی که قطعا به ما کمک خواهند کرد.
وی تصریح کرد : متاسفانه ما تکلیف مان به عنوان یک حوزه ی اجرایی مشخص نیست !
اگر کلا مخازن را جمع و از مردم بخواهیم سرساعت مشخصی زباله هایشان را بیرون بگذارند کم کم این فرهنگ هم اصلاح وشهرما تمیزترهم می شود چون این تجربه ی موفق دنیاست.
وی افزود : برای تعیین یک چشم اندازمشخص درخصوص مخازن زباله ، لایحه ای را تنظیم وعنقریب به شورای اسلامی شهرارسال میشود و خواسته ام که تکلیف را منتخبین مردم درشورای اسلامی شهر روشن کنند.
موضوع مخازن زباله چیزیست که برخی از مردم با آن درگیرند و عدم وجود عدالت در وجود یا عدم وجود مخازن زباله و همچنین مدیریت صحیح جمع آوری و حمل زباله را درمحله های خود و سطح شهرمی بینند و مایه ی اعتراض شهروندان شده است.
شهرداری هنگام تنظیم وارسال بودجه واعضای محترم شورا هنگام سیاستگذاری و تصویب بودجه به این مسئله بابد توجه ویژه ای داشته باشند.
مقصودی افزود : در بودجه سال جاری مناطق شهرداری ، برای هرمنطقه حدود ۵۰۰ میلیون تومان ردیف اعتباری پیش بینی شده که حتی خرید مخازن با این بودجه جوابگوی تعویض مخازن جدید با مخازن مستعمل هم نیست وعملا تاثیر خاصی ندارند و پیشنهاد مشخص این سازمان حذف به مرورمخازن زباله از سطح شهروارتقای فرهنگی وعادت شهروندان در خصوص ساعت خروج زباله از اماکن می باشد .
این آخرین جمله ای بود که جناب مقصودی درجواب به اعتراضم گفت . گویا باید به جلسه ای دراستانداری می رفت و خواست محترمانه خداحافظی کند که مردی با سلام و صلوات داخل اتاق شد . گویا پیمانکار زباله بود. به او گفتند این خانم شهروند برای اعتراض به عدم جمع آوری به موقع و صحیح زباله آمده است . مردی که شبیه مردهای رشتی نبود و از محاسن بلند وعطر مشهدی که به خودش زده بود ذهنم را برد به استان ها و شاید هم کشورهای دوست و برادر! نمی دانم شاید هم کارکردن با زباله و سر و کله زدن با آن ها باعث شده بود یک شیشه عطربه آن تندی را روی خودش خالی کند ؛ خلاصه داشت می آمد مدیرعامل را ببیند ، شوخی که نیست….
بازهم بگذریم….
جناب شهردار محترم واعضای محترم شورایی که فکرمی کنم دغدغه ی – دوباره رای آوردن تان- به همه ی دغدغه ی این روزهایتان می چربد و درهمان راستا هم قدم برمی دارید. آیا شما درمناطقی زندگی میکنید که زباله هایتان را سفارشی می برند !؟
و یا زبانم لال به بوی زباله هم مثل بوی رودخانه های متعفن شهر عادت کرده اید و فکر می کنید مثلا اگر در سطح شهر پارک هایی بسازید که به چشم مردم بیاید و برای فردای تان مفید تراست ، بهتراست ازجمع کردن زباله هایی که شهروندان رشتی را به شدت آزار می دهد !؟
جناب شوقی براساس مطالعات سال ۹۰ تاکید می کنم سال ۹۰ ، می بایست ۹۰۰۰ عدد مخزن به مخزن های قبلی اضافه شود ، خب چرا این مخازن را نمی خرید !؟
آقایان شورا شما که سیاستگذاری میکنید که سالی هزار ، تا دو هزار مخزن باید اضافه شود به مخزن های زباله شهری ، چرا انجامش نمی دهید !؟
یعنی موضوع به این بزرگی برایتان اهمیتی ندارد وخودتان را به بی بیخالی زده اید!؟ اصلا آقایان لطفا بفرمایید شما چه کاره اید !؟ و الان درست کجای این داستان متعفنید !؟ کجای خفه شدن مردم با بوی زباله !؟ کجای هجوم موش و سوسک و بیماری های واگیر!؟ کجای حقوق شهروندی !؟
بالاخره قراراست مخازن را بخرید یا نخرید ؟
لطفا وقت کردید به راننده هایتان بگویید لحظه ای پایشان را روی ترمز بگذارند تا در این هوای دلچسب پاییزی کمی از خودروهای خود پیاده شوید و درشهر قدم بزنید و ببینید از سر مدیریت و سیاستگذاری های نادرست و انتخاب های نادرست و کشمکش ها و استیضاح های پی در پی شهردارهای دوره ی شما و قبل شما ، رشت چه بود و چه شد !!!
