[su_note note_color=”#f81813″ text_color=”#f8f8f8″]درنظام های اقتصادی مبتنی برسودانگاری مونوپولی که با همسویی وهمدستیِ سوداگران وصاحبان قدرت سیاسیِ فاقد تمایلات وکنش های دادگرانه همراه است. بصورت نانوشته، مناطق پرواز ممنوع بسیاری در سپهر اقتصاد تعریف می شود . محدودیت هایی که به نفع انحصار طلبی عده ای اندک ، هرروز بیشتر وبیشتر می شود.[/su_note]
قراردادهای اجتماعی متجلی در قانون اساسی ،در حد گزاره های تشریفاتی باقی مانده و رابطه منطقی بین هوشمندی و خلاقیت شهروندان و امکان اجراو توسعه برنامه های اقتصادی ازبین میرود. بروز توانمندی شهروندانی که ایده یا سرمایه ای برای استارت آپ های توسعه گرا وکارآفرین دارند لزوما به دور ازحوزه نفوذ الیگارش ها قابلیت اجرا دارد.
موسسات مالی اگرچه ظاهرا متعهد به برنامه های عمومی و اجتماعی هستند عملا تبدیل به بنگاه های ربح وربا شده و در تولید اجتماعی ،اقتصادی نقشی ندارند.
دراین جوامع علاوه بر ناپایداری شاخص های مالی و اقتصادی و مقررات موضوعه ، مکانیزم معطوف به سهم خواهی ِ اراده های نامرعی ،اجازه پروبال گرفتن به اشخاص و شرکتهای نوآور و خلاق را نمی دهد.
کلونی هایی پیچیده ای که فرایندهای حاکم بر مسئولیتها و مدیریت منابع ،تابع اراده های کوتاه مدت وبی ثبات بوده و کنشگر اقتصادی تا به خود بیاید ، نقش “طرفیت” را با ساختارهای برساخته ی مافوق ومادون خودپذیرفته است! .
برای راه انداختن یک بیزینسِ کوچک درمجاورت این مرکانتیلیستهای ناقص الخلقه!، باید از مراجع متعددِ غالبا همعرض مجوز بگیرد. برای اجرای یک ایده ساده و آزموده شده، باید از هفتخوان که نه هفتادخوان بگذرد و ای بسا دیو ودد که به ناگاه در مسیرش سبز می شوند و با ظاهر بوروکراسی دست وپا گیر ، زمین گیرش می کنند.
چنین جوامعی نه تنها باتلاق سرمایه گذاران محسوب می شوند بلکه راه انداختن کسب وکارهای متوسط وخُردنیز با موانع وبازدارنده های غیرقابل پیش بینی روبرو می شود. بانکهایی که آشکارو نهان به صاحبان قدرت سیاسی تعلق وتعهد دارند،به جای تسهیل گری وکوتاه کردن تبدیل ایده وفرایند به محصول ونتیجه، در مواجهه با صاحبان ایده وکارآفرینان نوپا، درروز آفتابی چتر می دهند و روزبارانی به قهرمی ستانند وعملا سرمایه گذار بی پناه مقروض را پیش از آنکه راه بیافتد فلج می کنند و بقیه سر نوشتش می شود مزایده و احتمالاتمرین آواز در بند مالی زندان.
سرشتِ حکومتهای اقتدارگرای بسته بر مردمی که با فقدان روحیه ظلم ستیزی و ارج گذاری رفتاردادگرانه عادت کرده اند، این است که فضا رابرای شکل گیری “مراکز قدرت” خارج از ساختار رسمی حکومتی ببندند! وبشود توّهم اینکه:
گربرسر خاشاک یکی پشه بجنبد،
جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست!
ونهرساند از این چرخ جفا پیشه ،که: نا گه زکمینگاه یکی سخت کمانی …کار این مجموع پریشان را بسازد واز علم الویش به سفلیش فروکاهد….
وقتی تعداد بازندگان یک جامعه به مراتب از تعدادبرندگان آن پیشی گیرد، دیگر قواعد اقتصادی و اجتماعی بازار آزاد درشرایط بحرانی کارکرد خود را از دست داده و همگان را غافلگیر وشگفت زده می کند.
قاسم بزرگ زاده
[su_note note_color=”#f81813″ text_color=”#f8f8f8″]پستچی نیوز: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.[/su_note]