سبک بالان ساحل ها

  • ۱۴۰۱-۰۳-۰۴

 

پستچی نیوز / نورالدین عبدالله پور

تازه چشمم گرم شده بود که صدای غریبی مرا از خواب خوش بیرون کشید ، صداهای هولناکی از دور و نزدیک در گرمای شرجی نفس گیر شنیده می شد. هراسناک در را باز کردم توده ای غبار سپید داخل شد ، آسمان پر گردوغبار و هجوم بی امان ریزگردها نفس را تنگ و نبض زندگی را نشانه گرفته روزگار سخت در تنگناها با همه ناخوشی ها بی علاجی رقم می زند.
اندوه و تکرار اندوه گویی حس مظلومیت به شاخصه های زندگی سخت این مردم تبدیل شده است. اوضاع فرویختن متروپل پوشالی بزک شده عبدالباقی بی شباهت به اوضاع کنترل ناپذیر کشور نیست و همچون ارکستری اره برقی ، میخ و چکش سوهان روح و روان رنجور و خسته مردم است. نخل ها سربه زیر عزادارند و غم بر شط ساری و جاری ، آرامش رخت بسته و داغ سنگینی بر دل‌ها جا خشک کرده است.
صدای سعید حافظی خبرنگار مسولیت شناس آبادانی که می گوید : یکسال فریاد زدم متروپل می ریزد در هیاهوهای جولان کاسبان منفعت طلب شنیده نمی شود. زنجیره فساد ثروت اندوز عرصه را تنگ تر می نماید و سرمست از افتخارات کذایی در مراسم های بی کیفیت نخ نما شده پولی خود را به رخ می کشد. بهار زود در حال رفتن است از دریا بخار بلند می شود و شب حزن انگیز مردم سیاه تر از شب های دیگر با ترس نگرانی هاسپری می شود.گویی برج ۱۱ طبقه در قلب شهر بر قلب تک تک مردم سنگینی و داغ فراموش نشدنی می گذارد.
اهمال [ نهاد قانونی صدور پروانه ساخت و نهاد ناظر] قانون گریزی سومدیریت و بی نظارتی با چشم پوشی و نادیده گرفتن تخلفات بازی با جان مردمی است که غرق در گرداب مافیا پروری فساد نوکیسه ها ست که ناجوانمردانه متقلب با حرص و لع سیری ناپذیر ثروت وقدرت قناری را رنگ می کنند.متروپل برای مرهم داغ سوختگان جنازه ها را پس بده…
روزنامه نگار

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب