یک شعر از هوشنگ ابتهاج

  • ۱۴۰۳-۰۴-۲۱

بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم
ازین چه خوشترم‌ای جان که من برای تو میرم
ز دست هجر تو جان می‌برم به حسرت روزی
که تو ز راه بیایی و من به پای تو میرم
بسوخت مردم بیگانه را به حالت من دل
چنین که پیش دل دیرآشنای تو میرم
ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم
مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم
بکن هر آنچه توانی جفا به سایۀ بی‌دل
مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب