کودکان کار؛معصومیتی که پشت چراغ های قرمز فروخته می شود

  • ۱۴۰۳-۱۲-۲۰

ژیلاطبسی ؛روزنامه نویس

اختصاصی پستچی نیوز – راه افتاده‌ام. ظهر است و خیابان، غرق در هیاهو. آدم‌ها با گام‌های تند، در مسیرهای نامرئی خود حرکت می‌کنند، بی‌آنکه نگاهی به اطراف بیندازند. بوق ماشین‌ها، فریاد دست فروش‌ها، و صدای قدم‌های آدم های عجول، شهری را می‌سازد که انگار برای توقف ساخته نشده است.

در میان این شلوغی، درست زیر میله ی چراغ قرمز، پسری هفت یا هشت ساله ایستاده است. لباس چرک آلود و موهای آشفته‌اش زیر نور بی‌رحم آفتاب برق می‌زند.  بسته‌های آدامس را در دست های کوچکش،محکم گرفته است، انگار که اگر رهایشان کند، همه امیدهایش را از دست خواهد داد. نزدیک می‌شوم. نگاهی به من می‌اندازد، نگاهی که ترکیبی از شیطنت، هیجان، خستگی و جلب ترحم است.

«آدامس می‌خری؟» این را آن قدر آهسته می گوید که صدایش درهیاهوی شهر گم می‌شود. لحظه‌ای مکث می‌کنم. نمی‌دانم باید چه بگویم. آیا باید خرید کنم تا کمکی کرده باشم؟ یا بپرسم چرا به مدرسه نرفته است؟ یا شاید هم فقط باید عبور کنم، مانند همه رهگذران دیگر؟

این کودک، تنها یکی از ده ها کودکی است که در گوشه و کنار این شهر، کودکی‌شان را معامله می‌کنند. آن‌ها چهره‌های نامرئی جامعه‌اند، داستان‌هایی که هر روز تکرار می‌شوند، بی‌آنکه کسی پایانی برایشان بنویسد…

در خیابان‌های شهر، در سایه‌های ساختمان‌های بلند و در لابه‌لای ازدحام بی‌رحم ماشین‌ها، کودکانی هستند که به جای بازی با بادبادک‌های رنگارنگ، مشتی باد را در دست‌های کوچکشان می‌فشارند و در رویای روزی بی‌کار و بی‌درد، چشم به فردایی دوخته‌اند که هنوز از راه نرسیده است.

دستانی که باید مداد و دفتر را لمس کنند، امروز با سطل‌های سنگین، شیشه‌های کدر، و بسته‌های کوچک آدامس انس گرفته‌اند. کودکی که باید در دنیای قصه‌ها غرق شود، قصه‌گوی غم نان شده است. او قصه‌ای را زندگی می‌کند که ما ترجیح می‌دهیم نشنویم؛ قصه‌ای از فقر، اجبار، و بی‌عدالتی.

کودکان کار: آمارها و واقعیت‌های تلخ

آمارهای جهانی نشان می‌دهد میلیون‌ها کودک در سراسر جهان به کار اجباری مشغول‌اند. این آمارها برای کشورهای در حال توسعه نگران‌کننده‌تر است. در ایران نیز، بنا بر گزارش‌های رسمی و غیررسمی، هزاران کودک در خیابان‌ها، کارگاه‌ها، و حتی معادن، روز خود را به سختی می‌گذرانند. اما این فقط اعداد نیستند که زنگ خطر را به صدا درمی‌آورند؛ هر عدد، یک کودک است، با آینده ای مبهم و آرزوهایی که زیر بار مسئولیت‌های زودرس رنگ باخته‌اند.

چرا کودک کار؟

دلایل کار کودکان متعدد است. فقر اقتصادی، نبود حمایت‌های اجتماعی کافی، ترک تحصیل، اعتیاد والدین، یا حتی ناآگاهی خانواده‌ها از حقوق کودکان، همه عواملی هستند که دست‌های کوچک را به‌سوی کارهای بزرگ و سنگین سوق می‌دهند. در حالی که برخی از این کودکان نان‌آور خانواده‌اند، برخی دیگر قربانی باندهای سوءاستفاده‌گر و مافیای کودکان کار می‌شوند.

راه‌حل‌ها؛ امید در دل تاریکی

جامعه‌ای که کودکی را در چرخه‌ی کار و استثمار رها کند، آینده‌ی خود را به دست فراموشی سپرده است. راه‌حل اما در سرزنش خانواده‌های فقیر یا بستن چشمانمان به این معضل نیست؛ بلکه در سیاست‌گذاری‌های حمایتی، ایجاد فرصت‌های آموزشی رایگان، حمایت از خانواده‌های نیازمند، و مهم‌تر از همه، تغییر نگاه جامعه به این کودکان نه به‌عنوان کارگرانی کوچک، بلکه به‌عنوان آینده‌سازان کشور است.

 

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب