جانا سخن از زبان ما می گویی / به فاطمه شیرزاد / ژیلا طبسی

  • ۱۳۹۷-۱۰-۰۸

 

در حاشیه ی سخنان فاطمه شیرزاد عضو شورای شهررشت

” یا خدمت کنیم یا دسته جمعی استعفا بدهیم ”

زنان گیلانی دارای جسارت و شجاعتی مثال زدنی هستند ؛  گاهی حتی از مردهای شان پیشی می گیرند و در این زمینه زبانزد خاص و عامند . حالا یک زن شجاع دیگر از بین اعضای شورا فریاد برآورده و جرات کرده که بگوید بیایید حالا که از خدمت خبری نیست استعفا بدهیم

به نظرم حرف درستی زده است این تنها عضوزن شورای شهرو احتمالا جسارت وی ازسایرین بیشتر بوده که حرف دل مردم کوچه و بازار این روزها را از تریبون شورا فریاد زده است

آخر مگرمی شود چند نفر آدم بزرگ همش با هم دعوا کنند ! آخرمگر شهردار منتخب چه قدر قرار است برمسند شهرداری بنشیند که این همه برایش دعوا میکنند ؛ لابی می کنند ، استخاره می کنند و سرآخر بیانیه صادر می کنند ! یکی از جنس خودشان را هم کمک کنند بعضی هاشان که رد صلاحیت بشود ! مگرغیرازاین است که شهردار منتخب را یا فراریش می دهند یا خودشان استیضاحش می کنند و وسایلش را می زنند زیر بغلش و عذرش را می خواهند و بعد از آن ، همه ی خدماتش را نادیده می گیرند و از دم منکر کارهایش می شوند!

اصلا از وقتی که موجودات فرا زمینی به نام اعضای شورا در سراسر کشور رویت شدند آرامش و آبادانی از شهر ها رفت ! شهردارها بی اختیار شدند ! شهرها درآتش دعواهای اعضای شوراها سوخت و توسعه ، خوابی بدون تعبیرشد و رویایی دست نیافتنی !  البته این اتفاق های بد همیشه بیشتر از همه جا گریبان رشت را گرفته است ؛ هر چند که دیروز بعد از خواندن مطلب استوری ام دوستی از قزوین تماس گرفت و گفت : شهرما هم دچار همین مشکلات و معضلات است و دعواها انگاری در هیچ کجای مملکت ، تمامی ندارد

ازانتخاب شهردارکه بگذریم ، نصف بیشتراعضا هم که سودای رفتن به بهارستان را درسردارند و معلوم نیست همین سودا به کجاها می بردشان ! یکم شان هم با دلالان و کاسبان انتخاب شهردار قول و قرارهایی را در قهوه خانه ها و سفره خانه ها می گذارند و آن جاها پرسه می زنند تا به قول خودشان شهرداردر شان شهررشت انتخاب کنند و دوستان شان را راضی نگه دارند!

بگذریم اصلا این شهرشهردار می خواهد چه کار!؟

آقایان یک نفربگوید این شهر شهردارمی خواهد چه کار، وقتی چند ماه است که شهرداری اش با سرپرست اداره می شود !؟

راستی چرا بهارمست بر خلاف خیلی های از درون و بیرون ، سودای شهرداری در سر ندارد !

خلاصه این که ، خانم شیرزاد گل گفتی . خب البته خسته هم هستید خیلی هاتان از بس که خدمت کرده اید و میز خدمت راه انداحته اید !  به نظرم آن هایی که دور دوم شان است ، دسته جمعی استعفا بدهند بروند خانه هایشان کمی استراحت کنند و یهوبرای بهارستان خیز بردارند . دور اولی ها هم کمتر دعوا کنند .خانم شیرزاد هم یک پست مدیریتی که دوست دارد مثلا ریاست صدا و سیما را بدهند به او. فقط می ماند فرانک پیشگر که واقعا نمی دانم او هم در این شرایط می خواهد بیاید چه کار کند و او را دیگر باید در این شرایط وانفسا کجای دلمان بگذاریم !

عزیزان خیلی رفاقتی و دوستانه طوری که دیگران نشوند می گویم استعفا بدهید و بر سرکارهای قبلی تان برگردید؛ بعضی هاتان هم که واقعا خسته اید روزهای سختی را برای مدرک جور کردن گذاشته اید تا  – او- ، اسمش را نبرم شهردار نشود . اسمش را نمی برم تا دوباره برایم حرف درنیاورند و نگویند تو هم مثل خیلی ها به یک سمت شورا غش و با آن ها ساخت و پاخت کرده ای

که اگر قابل هدایت نیست ، خدا بکشد آدم غش کرده ی ساخت و پاخت کارهمیشه پای کار را…

 

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب